خدا دوست دارم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

20 کیلو چاق شدی

17 بهمن 1394 توسط صغري اقاميري ينگجه

سوال : اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شده اید نگران نمی شوید؟

البته که می شوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن می زنید: الوو، اورژانس، کمک، کمک، من چاق شده ام!

اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و…

آیا باز هم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نه! با بیخیالی از کنارش میگذرید.

برای کسانیکه ورشکسته می شوند، اضافه وزن می آورند می آورندیا طلاق می گیرند یا آخر ترم مشروط می شوند این حوادث دفعتا اتفاق نمی افتد.

یک ذره امروز یک ذره فردا و سرانجام یک روز هم انفجار و سپس می پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟

زندگی ماهیت انبار شوندی دارد.هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می شود، مثل قطره های آب که صخره های سنگی را می فرساید.

اصل قورباغه ای به ما هشدار می دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!

ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم می روم؟ آیا من سالم تر، مناسب تر، شادتر، ثروتمندتر مهربان تر و با ایمان تر از سال گذشته ام هستم؟

و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.

نقطه سر خط

 نظر دهید »

بیاموز به من...

17 بهمن 1394 توسط صغري اقاميري ينگجه

خدایا بیاموز به من …

که لحظه ها در گذرند …

بیاموز به من که هیچ حالتی پایدار نیست …

که میگذرد … اگر در سختی ام …

اگر دلتنگم …

و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی …

و نشانم بده راه را …

تا سهم خود را به انجام برسانم …

از نیروی بی پایانت بی نصیبم مگذار …

تا بپیمایم راههای دشوار زندگی را که با حضور تو ممکن می شود …

نگرانیهایم را به دست تو می سپارم …

و قدم می گذارم در راهی که تو می خوانی ام …

و هرچه در این مسیر برایم مهیا کرده ای را با آغوش باز می پذیرم …

هر لحظه با یاد تو خواهد گذشت …

چه سخت و چه آسان …

چه تلخ و چه شیرین …

که با حضور تو همه لحظه هایم به عشق مبدل می شوند …

نقطه سر خط

 نظر دهید »

قطره عسل

17 بهمن 1394 توسط صغري اقاميري ينگجه

قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید …

باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد …

مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد …

اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت …

در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد …

بنجامین فرانکلین می گوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!

پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود …

این است حکایت دنیا …

نقطه سر خط

 نظر دهید »

یاد تو...

17 بهمن 1394 توسط صغري اقاميري ينگجه

باران که بزند؛

یاد تو

از هزاران فرسنگ ها،

در آبادی دل من،

آشیانه می کند

نقطه سر خط

 نظر دهید »

گاهی ...

17 بهمن 1394 توسط صغري اقاميري ينگجه

گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش می کنیم …

گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش می کنیم …

گاهی خیلی چیزا رو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم …

گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم …

گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش می دیم …

گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه می دیم …

و گاهی … گاهی … گاهی …

تمام عمر اشتباه می کنیم و نمی دونیم یا نمی خوایم بدونیم …

کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی …

گاهی های زندگیمون باشیم …

نقطه سر خط

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

خدا دوست دارم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • علمی
  • آموزشی
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
  • جالب و خواندنی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس